گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۰

 

ای آرزوی جان دهن از گفت و گو مبند

بر عاشقان خسته در آرزو مبند

خار ستیز در قدم اهل دل مریز

بر طالبان وصل ره جست و جو مبند

گرد عذار دائره عنبرین مکش

[...]

جامی