گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۰۲

 

ای دل اگر آن عارض دلجو بینی

ذرات جهان را همه نیکو بینی

در آینه کم نگر که خودبین نشوی

خود آینه شو تا همگی او بینی

ابوسعید ابوالخیر
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید

 

تو با شاه حقیقت او تو بینی

نباشد اندر اینجاگه دوبینی

عطار
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل اول » بخش ۵ - الضلال المبین

 

نیک و بد چون همه از او بینی

هرچه بینی همه نکو بینی

شیخ محمود شبستری
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۰

 

به چشم مست ما نگر که نور روی او بینی

همه عالم به نور او اگر بینی نکو بینی

خیالی نقش می بندی که این جان است و آن جانان

بود این رشته یک تو و لیکن تو دو تو بینی

در آ با ما درین دریا و با ما یکدمی بنشین

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۳۶

 

چند چون چشم هوسناک به هر سو بینی؟

جمع شو تا هم از آیینه خود رو بینی

دیده بر شست گشا، چند ز کوته نظری

تیر مژگان ز کمانخانه ابرو بینی؟

حسن لیلی نبود پرده نشین ای مجنون

[...]

صائب تبریزی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۵ - سحابی استرابادی قُدِّسَ سِرُّه

 

هان تا که درین آینه آن رو بینی

این هستی این سوی از آن سو بینی

این پردهٔ پندار ز پیشت چو رود

هرچند به خلق بنگری او بینی

رضاقلی خان هدایت
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

چشم از او وام کن که او بینی

وجه هور از چشم هو بینی

از دل ما رموز طره یار

جوئی ارباز مو بموبینی

دل پیر مغان بجو که نه جوست

[...]

صفی علیشاه
 
 
sunny dark_mode