گنجور

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۳) حکایت یوسف علیه السلام با ابن یامین

 

از اوّل همچو مردان مرد ره شو

پس آنگه جان فشان در پیش شه شو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۶ - حکایت در وقت پیر گوید

 

جهان را ترک گیر و پادشه شو

بنزد واصلان چون خاک ره شو

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۷۹

 

گر عاقل و عالمی به عشق ابله شو

ور ماه فلک توی چو خاک ره شو

با نیک و بد و پیر و جوان همره شو

فرزین و پیاده باش آنگه شه شو

مولانا
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۸

 

دلا عزم سفر دارم از آن در گفتم آگه شو

اگر با من رفیقی می‌روم آمادهٔ ره شو

سبک باش ای صباح روز عشرت بس گران خیزی

تو هم از حد درازی ای شب اندوه کوته شو

هنوز از شب همان پاس نخست است ای فلک مارا

[...]

وحشی بافقی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹۸ - کلام آخر

 

نگویم رو مرید خانقه شو

ولی رو پیش پائی خاک ره شو

صفی علیشاه