گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۳

 

عمر رفت و تو منی داری هنوز

راه بر ناایمنی داری هنوز

زخم کاید بر منی آید همه

تا تو می‌رنجی منی داری هنوز

صد منی می‌زاید از تو هر نفس

[...]

عطار