گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۷

 

غیر سوز و گریه کار عاشق درمانده چیست

ای گل رعنا ترا بر گریه ما خنده چیست

باغبان گل زد در گلزار را در عهد او

گر گل از رویت خجل شد باغبان شرمنده چیست

کشتن تخم محبت بنده را کار دل است

[...]

اهلی شیرازی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

خنده‌ات برما و بر داغ دل درمانده چیست

گریه‌ات بر حال ماگر نیست باری خنده چیست

از قدح نوشیدن پنهانیش با دیگران

گر نمی‌داند که آگاهم چنین شرمنده چیست

از نکو خواهیست با او پند مهرآمیز من

[...]

وحشی بافقی