گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲

 

بی‌رخ آن مه که شام زلف را در هم شکست

چون فلک پشتِ امید من ز بار غم شکست

راستی را هر دلی کز مردم صاحب نظر

برد چشم دل فریبش، زلف خم در خم شکست

بیش از این عهد درستان مشکن ای شوخ و بترس

[...]

خیالی بخارایی