گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

تا عشق گل رخ تو در دل دارم

چون گل ز غم تو پای در گل دارم

تا زیر خم زلف تو منزل دارم

چون زلف تو کار خویش مشکل دارم

سوزنی سمرقندی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۴

 

در کوی غمت هزار منزل دارم

وز دست تو پای صبر در گل دارم

در راه تو کار سخت مشکل دارم

دل نیست پدید و صد غم دل دارم

انوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - در راه مکه مکرمه

 

توشه ره نبود زاد توکل دارم

روزیی در گرو صبر و تحمل دارم

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۱۹

 

دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم

به چشم آبله با خار بن جدل دارم

ز بس که سینه ام از کینه جهان صاف است

گمان برند که آیینه در بغل دارم

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۳

 

خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم

گل فتح است اگر داغ تنزل دارم

از فریب نگهی صید تغافل شده ام

دل پروانه و بیتابی بلبل دارم

دارم آتشکده در سینه خود همچو سپند

[...]

اسیر شهرستانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۲

 

همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم

تربیت گر نیشم نوش در بغل دارم

گرد شیشه عیشم آسمان نمی گردد

چون فلاخن از دوران سنگ در بغل دارم

همچو واعظ از دنیا می کنم شکایت ها

[...]

سیدای نسفی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۵

 

می‌پرست ایجادم نشئهٔ ازل دارم

همچو دانهٔ انگور شیشه در بغل دارم

گر دهند بر بادم رقص می‌کنم شادم

خاک عجزبنیادم، طبع بی‌خلل دارم

آفتاب در کار است سایه ‌گو به غارت رو

[...]

بیدل دهلوی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰

 

نوبهار ایجادم رونق حمل دارم

همچو گلبن معنی غنچه در بغل دارم

داده تا مرا رخصت مرشد خراباتم

غیر ملت عشاق کی غم ملل دارم؟!

زلف او نمی‌گردد مانع جنون من

[...]

طغرل احراری
 
 
sunny dark_mode