گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۹

 

ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردیم

بعد از آن بر سر کوی تو فروکش کردیم

به امیدی که خیالت قدم آرد روزی

خانهٔ دیده به خونابه منقّش کردیم

گرم رو شمع از آن شد که به مردی پاداشت

[...]

خیالی بخارایی
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

تا مشعل دید عیب خامش کردیم

فکر بد و نیک را فرامش کردیم

ز آرایش دهر خوش نیامد چیزی

الا ز میانه خلق را خوش کردیم

سعیدا