×
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳ - در طور میر
مه آتش پرستم آتش اندر جان غمکش زد
در آتشگاه رسوایی به خان و مانم آتش زد
عجب نبود اگر غش کرده تا محشر فتد آنکاو
ز دست ساقی مهوش دو جام صاف بیغش زد
گر از دور جنون شد روزگارم تیره نبود عیب
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی امیرالمؤمنین علی علیه السلام » شمارهٔ ۳ - فی مدیحة امیرالمؤمنین علیه السلام
ذوالفقار آتشبار بر قریش آتش زد
تا بگنبد دوار شعله زان کشاکش زد
شور برق آن بتار بر سران سرکش زد
تا که سکه افرار بر قلوب بی غش زد