گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸

 

اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست

که در آن کوی، چو من کشته بسی افتاده‌ست

خبر ما برسانید به مرغان چمن

که هم‌آواز شما در قفسی افتاده‌ست

به دلارام بگو ای نفس باد سحر

[...]

۶ بیت
سعدی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

دلِ غم‌دیده به دنبالِ کسی افتاده‌ست

دادخواهی، ز پیِ دادرسی افتاده‌ست

از منِ خسته، خدا را به تَغافُل مگذار

که مرا کار به آخر نفسی افتاده‌ست

حَسْرَتِ مُرغِ اسیری کَشَدَم کز دامی

[...]

۵ بیت
طبیب اصفهانی