×
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷
کیست آن شوخ که مهمان تهیدستان است
که ز سر تا به قدم شعبده و دستان است
مجلس از رشک رخش داغ نه گلزار است
خانه از سرو قدش طعنه زن بستان است
تا لبش چاشنیی در قدح باده فکند
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷
دیگر ز بهار، شورش مرغان است
وز نغمه چمن چومجلس مستان است
از سبزه زمانه عرصه ی کشمیر است
وز لاله چمن دیار داغستان است