×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹
گر از گره زلفت جانم کمری سازد
در جمع کلهداران از خویش سری سازد
گردون که همه کس را زو دست بود بر سر
از دست سر زلفت هر شب حشری سازد
طاوس فلک هر شب شد سوخته بال و پر
[...]
۹ بیت
وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
که هنرمندی افسری سازد
نه به طرحی که دیگری سازد
۱ بیت