گنجور

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۷

 

صبح عید است بده باده مکرر ساقی

تا بری زنگ از این قلب مکدر ساقی

می بجوش آمده در خم بسبو کن هی هی

وز سبو ریز تو در جام مکرر ساقی

دشمن دست خدا رفت تو دست و پا کن

[...]

آشفتهٔ شیرازی