گنجور

فردوسی » هجونامه (منتسب)

 

سر رشتهٔ خویش گم کردن است

به جیب اندرون مار پروردن است

فردوسی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

بلی کار تو بنده پروردن است

مرا کار با بندگی کردن است

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۰ - فرو گفتن داستان به طریق ایجاز

 

جهان در بد و نیک پروردن است

بسی نیک و بد‌هاش در گردن است

نظامی
 

عطار » پندنامه » بخش ۳۷ - در بیان چار چیز که از عطاهای خداست

 

فرض حق اول بجای آوردن است

والدین از خویش راضی کردن است

عطار
 

سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۵

 

خوردن برای زیستن و ذکر کردن است

تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است

سعدی
 

جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۷۳ - وصیت کردن پادشاه سلامان را

 

آن کفایت نی سعایت کردن است

هیمه دوزخ به هم آوردن است

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۷۵ - در بیان آنکه مقصود از اینها که مذکور شد چیست

 

میل لذت‌های عقلی کردن است

رو به دار‌الملک‌ِ عقل آوردن است

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۷۶ - خاتمه کتاب

 

زانچه گفتی وقت عذر آوردن است

ورد خود استغفرالله کردن است

جامی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۹

 

مرهم تیغ تغافل خون خود را خوردن است

بخیه این زخم، دندان بر جگر افشردن است

باده انگور کافی نیست مخمور مرا

چاره من باغ را بر یکدگر افشردن است

از سبکباری گرانجانان دنیا غافلند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۰

 

در بیابانی که خارش تشنه خون خوردن است

پای در دامن کشیدن گل به دامن کردن است

رزق ما چون شبنم از رنگین عذاران چمن

با کمال قرب، دندان بر جگر افشردن است

چون صدف دامن گره کردن به دامان گهر

[...]

صائب تبریزی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰

 

از یکی زهر اجتناب آوردن است

باز قصد زهر دیگر کردن است

نشاط اصفهانی
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۹ - رکن دوم: رسالت

 

دامنش از دست دادن ، مردن است

چون گل از باد خزان افسردن است

اقبال لاهوری
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۵ - عنکبوت و مگس!

 

کنون نوبت تار گستردن است

ز بالا سوی زیر نخ بردن است

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode