گنجور

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » سوگواری مردی که بی‌قرار و پند بیدلی به او

 

گر جهان با خویش خواهی برد تو

هم جهان نادیده خواهی مرد تو

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت چوب خوردن یوسف به دستور زلیخا

 

تا نگردی مرد صاحب درد تو

در صف مردان نباشی مرد تو

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » پند ارسطاطالیس بر اسکندر هنگام مردن او

 

تااز آن حکمت نگردی فرد تو

کی شوی در حکمت دین مرد تو

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت

 

ای شده سر خدا خود ورد تو

جبرئیل از کمترین شاگرد تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

هرچه میخواهی توانی کرد تو

بیش گردان هر دمم این درد تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

درد تو باید دلم را درد تو

لیک نه در خورد من در خورد تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

ور بدو پیوسته خواهی مرد تو

زندگی پیوسته خواهی برد تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

تا کی آخر جمع خواهی کرد تو

جمع چندان کن که خواهی خورد تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهاردهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

گرچه نیست این پیشکش درخورد تو

می‌کشم پیش تو جان از درد تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

چون نکردی داروی این درد تو

جامه خوابم را مگردان سرد تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

چند خواهی نفس را پرورد تو

صحبت خوکی چه خواهی کرد تو

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

گر ز دنیا دین نخواهی برد تو

زندگی نادیده خواهی مرد تو

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۰ - حكایت استاد نقاش

 

چون کنی در عاقبت آن خُرد تو

از چه باشد عاقبت دست‌برد تو‌؟

عطار
 
 
۱
۲