عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
نه زمین هم دید هرگز گرد تو
گرچه بر سرکرد خاک از درد تو
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
هرکه را خوش نیست دل در درد تو
خوش مبادش زانک نیست او مرد تو
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » عابدی که پس از سالها عبادت به نوای مرغی دل خوش کرده بود
گفت ای دون همت نامرد تو
سگ نه ای ، گلخن چه خواهی کرد تو
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » سوگواری مردی که بیقرار و پند بیدلی به او
گر جهان با خویش خواهی برد تو
هم جهان نادیده خواهی مرد تو
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » نارضا بودن ایاز از اینکه محمود سلطنت را به او داد
چون ز هر دو درگذشتی فرد تو
گر زنی باشی تو باشی مرد تو
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت چوب خوردن یوسف به دستور زلیخا
تا نگردی مرد صاحب درد تو
در صف مردان نباشی مرد تو
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » پند ارسطاطالیس بر اسکندر هنگام مردن او
تااز آن حکمت نگردی فرد تو
کی شوی در حکمت دین مرد تو
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
ای شده سر خدا خود ورد تو
جبرئیل از کمترین شاگرد تو
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
هرچه میخواهی توانی کرد تو
بیش گردان هر دمم این درد تو
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
درد تو باید دلم را درد تو
لیک نه در خورد من در خورد تو
عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
ور بدو پیوسته خواهی مرد تو
زندگی پیوسته خواهی برد تو
عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
تا کی آخر جمع خواهی کرد تو
جمع چندان کن که خواهی خورد تو
عطار » مصیبت نامه » بخش چهاردهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
گرچه نیست این پیشکش درخورد تو
میکشم پیش تو جان از درد تو
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
چون نکردی داروی این درد تو
جامه خوابم را مگردان سرد تو
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
چند خواهی نفس را پرورد تو
صحبت خوکی چه خواهی کرد تو
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
گر ز دنیا دین نخواهی برد تو
زندگی نادیده خواهی مرد تو
عطار » اشترنامه » بخش ۲۰ - حكایت استاد نقاش
چون کنی در عاقبت آن خُرد تو
از چه باشد عاقبت دستبرد تو؟
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۷ - جواب گفتن مهمان ایشان را و مثل آوردن بدفع کردن حارس کشت به بانگ دف از کشت شتری را کی کوس محمودی بر پشت او زدندی
چاره میجوید پی من درد تو
میشنودم دوش آه سرد تو
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۴ - دیدن سام، قلوش را
ز دلگرمی است این دل سرد تو
ز صفراست این گون? زرد تو
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۰ - کشتی گرفتن سام با ابرها
جان را به درد آورد درد تو
خداگیر گردد هم آورد تو