گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۵

 

آن که از حلقه زرگوش گران است او را

چه غم از ناله خونین جگران است او را

گو کله برشکن از ناز که در مسند حسن

منصب شاهی زرین کمران است او را

دیده دریاست مرا زان گهر پاک که جای

[...]

جامی