گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱

 

گر نه با من سر زلفت به جفا پیدا شد

در سرم این همه سودا زکجا پیدا شد

تا نهان شد ز نظر صورت روی تو مرا

بر رخ از دیده چه گویم که چه ها پیدا شد

آبم از روی ببرد اشک و نمی دانم چیست

[...]

خیالی بخارایی