گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷۴

 

برفروز از می و زنگ از دل آگاه ببر

بر فلک جرعه بیفشان کلف از ماه ببر

ثمری نیست دل خام که بر شاخ رسد

چند روزیش به آتشکده آه ببر

فیض، پروانه هر شمع تنک پرتو نیست

[...]

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

زاد ره مرگ، گریه و آه ببر

از بیم گناه، روی چون کاه ببر

ره خود نبری بطاعت حق واعظ

باری بگناه خویشتن راه ببر

واعظ قزوینی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶

 

یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر

زندهٔ خویش چو خود مرده از این راه ببر

دست خالی به طلبکاری دلدار مرو

هیچ اگر نیست ز اسباب جهان، آه ببر

یارب افتاده ز پا یوسف توفیق به چاه

[...]

سعیدا
 
 
sunny dark_mode