گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶۴

 

قلاشم، ای منکر، مرا دربانی میخانه ده

این عقل رسمی غرقه کن، می تا لب پیمانه ده

من توبه تنها بشکنم، اول سبو نه بر سرم

وانگه ندای زهد من پیش در میخانه ده

من عاشق و هر بی خبر از خان و مان یادم دهد

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۷

 

عاشقان درد کش را دردی می‌خانه ده

از قدح کاری نیاید، بعد ازین پیمانه ده

جان ما بر باد خواهد رفت، ساقی، یکزمان

باده‌ای گر می‌دهی، بر یاد آن جانانه ده

هر حریفی را به قدر حال او تیمار کن

[...]

اوحدی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۵

 

صاف طرب آماده کن ترتیب عشرتخانه ده

بنشین و بنشان غیر را ، پیمانه خور ، پیمانه ده

نقل وفا در بزم نه تا رام گردد مدعی

مرغی که نبود در قفس او را فریب دانه ده

تا گرم گردد هر زمان هنگامه‌ای در کوی تو

[...]

وحشی بافقی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۵۸

 

یارب از نسرین، چراغ لاله را پروانه ده

دود ریحان را زگل، جوشی در آتشخانه ده

سنبل این دشت، بوی زلف لیلی می دهد

طره اش را از نسیم بید مجنون، شانه ده

می زند واعظ به سرمستان بزم عشق، طعن

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » ساقی نامه

 

به مخموری‌ام جام شاهانه ده

مرا گر دهی می به پیمانه ده!

طغرل احراری