×
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۰
بینام و نشان چون دل و جانم کردی
بیکیف طرب دست زنانم کردی
گفتم به کجا روم که جان را جانیست
بیجا و روان همچو روانم کردی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۹
من پیر فنا بدم جوانم کردی
من مرده بدم ز زندگانم کردی
میترسیدم که گم شوم در ره تو
اکنون نشوم گم که نشانم کردی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۸
همدست همه دستزنانم کردی
دو گوش کشان همچو کمانم کردی
خاییده به هر دهان چو نانم کردی
فیالجمله چنان شد که چنانم کردی
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۷
فارغ ز غم سود و زیانم کردی
آسوده ز محنت جهانم کردی
ای عشق ترا چه شکر گویم که چنانک
میخواستم آخر آنچنانم کردی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۹ - نشاط اصفهانی
فارغ ز غم سود و زیانم کردی
آسوده زمحنت جهانم کردی
ای عشق ترا چه شکر گویم که چنانک
میخواستم آخر آن چنانم کردی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۹ - نشاط اصفهانی
فارغ ز غم سود و زیانم کردی
آسوده زمحنت جهانم کردی