گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

منزلگه جانست که جانان من آنجاست

یا روضه ی خلدست که رضوان من آنجاست

هر دم بدلم می رسد از مصر پیامی

گوئی که مگر یوسف کنعان من آنجاست

پر می زند از شوق لبش طوطی جانم

[...]

خواجوی کرمانی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹

 

به هر منزل که جانان من آنجاست

تنم اینجا ولی جان من آنجاست

من ار دورم بحمدالله که باری

دل بی صبر و سامان من آنجاست

مرا گر نیست جا بر طرف بامش

[...]

جامی