گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۸

 

کو عمر؟ که داد عیش بستانم از او

کو وصل؟ که درد هجر بنشانم از او

کو یار؟ که گر پای خیالش به مثل

بر دیده نهد دیده نگرانم از او

خاقانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲۹

 

آن رهزن دل که پای‌کوبانم از او

چون آینهٔ خیال خوبانم از او

جانی‌ست که چون دست زنان می‌آید

یارب یارب چه می‌شود جانم از او

مولانا