گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۰ - دَعْ نَفْسَکَ وَ تَعال

 

پایهٔ عرشش‌ از هوان فارغ

چمن باغش از خزان فارغ

سنایی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دهم » بخش ۶ - مثنوی

 

شوم از قید جسم و جان فارغ

به تو مشغول وز جهان فارغ

عراقی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۹ - در ذکر معاد و تجرد کلی

 

به دل آزاد شو، به جان فارغ

پس برون آی ازین جهان فارغ

اوحدی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

مرا دلیست ز تن غافل و ز جان فارغ

به یاد تو ز جهان و جهانیان فارغ

بود یقین و گمان در شهود عشق حجاب

خوشا دلی ز یقین خالی از گمان فارغ

منزهی ز مکان و زمان و بس عجب است

[...]

جامی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸

 

به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ

ز هجر دائمی ایمن ز وصل جاودان فارغ

بلند و پست و هجر و وصل یکسان ساخته بر خود

ورای نور و ظلمت از زمین و آسمان فارغ

سخن را شسته دفتر بر سر آب فراموشی

[...]

وحشی بافقی