گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶

 

برد شوخی دل ز من اما نخواهم گفت کیست

گر برند از تن سرم قطعا نخواهم گفت کیست

آن که ما را در جدایی سوخت سر تا پا چو شمع

گر مرا سوزند سر تا پا نخواهم گفت کیست

گرچه دریا شد کنار از اشک و این هر جا رسید

[...]

جامی