×
عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
چو صبر او چو تیری ازکمان جست
دلش در بر چومرغی زاشیان جست
وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴
ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست
بر سینه چنان خورد که از جوشن جان جست
این چشم چه بود آه که ناگاه گشودی
این فتنه دگر چیست که از خواب گران جست
من بودم و دل بود و کناری و فراغی
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹
ابری به نظر آمد و برقی ز میان جست
صد فتنه به هر مرحله از خواب گران جست
انگیخت از آن ظلمت و پرتو تن و جانی
وز پرده برون آمد و در خانه جان جست
آسوده ز آفات به هم ساخته بودیم
[...]