گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۴

 

پیر شدیم و به دل داغ جوانان هنوز

ماند تن از کار و جان طالب جانان هنوز

رسته دندان گشاد رخنه حرمان و من

کام طلب از لب تنگ دهانان هنوز

تن شده مویی و مو گشته سفید و دلم

[...]

جامی