گنجور

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱

 

با جوانی چند در عین وفا می‌بینمش

باز با جمع غریبی آشنا می‌بینمش

باز تا امروز دارد با که میل اختلاط

زانکه از یاران دیروزی جدا می‌بینمش

ماه رخسارش که چون آیینه بودی در صفا

[...]

وحشی بافقی