گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۵

 

گر عید وصل تست منم خود غلام عید

بهر تست خدمت و سجده و سلام عید

تا نام تو شنیدم شد سرد بر دلم

از غایت حلاوت نام تو نام عید

ای شاد آن زمان که درآید وصال تو

[...]

مولانا
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۸

 

ماه نو بر شکل جام آمد نماز شام عید

یعنی از جام طرب خالی مباش ایام عید

کرد یک بار دگر عید از مه نو جام دور

می پرستان سرخوشند امشب ز دور جام عید

خوان کم خواران ماه روزه را برداشتند

[...]

جامی