گنجور

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۶

 

کند تازه این بار کام ترا

برآرد به خورشید نام ترا

فردوسی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹

 

ای خواجه نمی‌بینی این روز قیامت را

ای خواجه نمی‌بینی این خوش قد و قامت را

دیوار و در خانه شوریده و دیوانه

من بر سر دیوارم از بهر علامت را

ماهیست که در گردش لاغر نشود هرگز

[...]

مولانا
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱ - سر آغاز

 

چون نبیند کسی تمام ترا

چون بداند که چیست نام ترا؟

اوحدی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲

 

عشرت بادا صبح تو و شام ترا

آغاز تو را خوشی و انجام ترا

شبهای ترا باد نشاط شب عید

نوروز ز هم نگسلد ایام ترا

وحشی بافقی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵

 

مهیا شو دلا در عشق انواع ملامت را

که سنگ کم نمی باشد ترازوی قیامت را

ازان پیوسته دارم بر جگر دندان نومیدی

که کافی نیست پشت دست من زخم ندامت را

چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۷

 

ز خط اندیشه نبود چهره آن سرو قامت را

نمی پوشد حجاب ابر خورشید قیامت را

صائب تبریزی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵

 

شود شود که شود چشم من مقام ترا

شود شود که بینم صباح و شام ترا

شود شود که شوم غرق بحر نور شهود

بدیده تو به بینم مگر بکام ترا

شود شود که نهم روی مسکنت بر خاک

[...]

فیض کاشانی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

دایم نبود جوانی ایام ترا

صبح پیریست در پی، این شام ترا

فرداست که در دفتر ایام، اجل

از قامت خم حلقه کند نام ترا

واعظ قزوینی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۰ - غالب طهرانی

 

گر می‌شنوی زاهد با ما به خرابات آی

در کش دو سه پیمانه بپذیر ملامت را

در راه ملامت مرد پیدا شود از نامرد

ورنه همی می‌دانند این راه سلامت را

ز آغاز پشیمان باش از نفس پرستیدن

[...]

رضاقلی خان هدایت