رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶
چون کُشته ببینیام، دو لب گشته فراز
از جان تهی این قالب فرسوده به آز
بر بالینم نشین و میگوی به ناز
«کای من، تو بکشته و پشیمان شده باز»
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۷
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه به آخر بمرد باید باز؟
هم به چنبر گذار خواهد بود
این رسن را، اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدت زی
[...]
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۸
روی به محراب نهادن چه سود؟
دل به بخارا و بتان تراز
ایزد ما وسوسهٔ عاشقی
از تو پذیرد، نپذیرد نماز
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۹
زمانه اسب و تو رایض، به رای خویشت تاز
زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز
اگرچه چنگ نوازان لطیف دست بوند
فدای دست قلم باد دست چنگ نواز
تویی، که جور و بخیلی به تو گرفت نشیب
[...]
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۷
به حقّ آن خمّ زلف، بسان منقار باز
به حق آن روی خوب، کزو گرفتی بَراز
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۳
تا جهان بود از سر آدم فراز
کس نبود از راز دانش بینیاز
فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۲ - کشف شیوهٔ برافروختن آتش به دست هوشنگ و سابقهٔ جشن سده
پدید آمد از دور چیزی دراز
سیه رنگ و تیره تن و تیز تاز
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود
دگر بویهای خوش آورد باز
که دارند مردم به بویش نیاز
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲ - مرداس تازی و فرزند ناخلفش ضحاک
به شیر آن کسی را که بودی نیاز
بدان خواسته دست بردی فراز
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳ - داستان رویش مار بر شانههای ضحاک
چنین گفت ابلیس نیرنگساز
که شادان زی ای شاه گردنفراز
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود
سراسر زمانه بدو گشت باز
برآمد بر این روزگار دراز
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود
ز پوشیدهرویان یکی شهرناز
دگر پاکدامن به نام ارنواز
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳ - کابوس ضحاک و پیشبینی موبدان برآمدن فریدون را
در ایوان شاهی شبی دیر یاز
به خواب اندرون بود با ارنواز
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳ - کابوس ضحاک و پیشبینی موبدان برآمدن فریدون را
چنین گفت ضحاک را ارنواز
که شاها چه بودت نگویی به راز
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳ - کابوس ضحاک و پیشبینی موبدان برآمدن فریدون را
به شاه گرانمایه گفت ارنواز
که بر ما بباید گشادنت راز
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۶ - شانزدهسالگی فریدون و آگاهی او از گذشته و سرنوشت پدرش
بدو دادمت روزگاری دراز
همی پروردیدت به بر بر به ناز
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۰ - آزاد شدن دختران جمشید از بند ضحاک به دست فریدون
چو بشنید از او این سخن ارنواز
گشاده شدش بر دل پاک راز
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۰ - آزاد شدن دختران جمشید از بند ضحاک به دست فریدون
فریدون چنین پاسخ آورد باز
که گر چرخ دادم دهد از فراز
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۰ - آزاد شدن دختران جمشید از بند ضحاک به دست فریدون
بر او خوب رویان گشادند راز
مگر کاژدها را سر آید به گاز