گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹

 

چو یار دور چه سود ار بهار نزدیک است

جدا ز صحبت او گل به خار نزدیک است

دیارم آن سر کویی ست و یارم آن سگ کوی

خوشا کسی که به یار و دیار نزدیک است

خدای را ز سرم سایه دور دار ای هجر

[...]

جامی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است

خجالت دل امیدوار نزدیک است

دلم ز وصل تسلی نمی‌شود امروز

اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است

ز من گذشته و از جذبه محبت من

[...]

میلی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹

 

بیا که فصل خوش روزگار نزدیک است

زمان سیر گل و لاله زار نزدیک است

فتاده ام به طلسم قفس، چه چاره کنم

ز باغ دورم و فصل بهار نزدیک است

به حرف عشق، همین کوهکن بود امروز

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۱

 

به غم نشاط من خاکسار نزدیک است

خزان من چو حنا با بهار نزدیک است

یکی است چشم فرو بستن و گشادن من

به مرگ، زندگیم چون شرار نزدیک است

به چشم کم منگر جسم خاکسار مرا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۲

 

ز خود برآ که سر کوی یار نزدیک است

قرارگاه دل بیقرار نزدیک است

ز غفلت تو ره کوی یار خوابیده است

وگرنه بحر به سیل بهار نزدیک است

توان به نور بصیرت به اهل دل پیوست

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

چمن به خرّمی و گل به بار نزدیک است

جنون تهیّه نکرد و بهار نزدیک است

نشان ساحل این بحر ای که می‌پرسی

اگر به موج سواری کنار نزدیک است

به غیر یأس ابد در میانه فاصله نیست

[...]

فیاض لاهیجی