×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷
تَرزبانی معدنِ زَنگار میسازد مرا
خامشی آیینهٔ اسرار میسازد مرا
آفتابِ غیب، فرشِ خانهٔ بیروزن است
چشم بستن مطلعِ انوار میسازد مرا
در میانِ مستی و هشیاریِ من پردهای است
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸
باده چون زور آورد هشیار میسازد مرا
خواب چون گردد گران بیدار میسازد مرا
صبح را گلگونه میبخشد کفِ خاکسترم
سوختن رنگینتر از گلزار میسازد مرا
دارد اکسیرِ حواسِ جمع دل چون شد خراب
[...]