×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱۲ - وفات یافتن قیصر روم و رزم کسری
چو کار آیدم شهریارم تویی
همان از پدر یادگارم تویی
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۷ - رفتن سام در شب و دیدن پاسبان، او را و نومید آمدن
چو فراش ایوان یارم توئی
زمین روب قصر نگارم توئی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۰
بس که در جان فگار و چشم بیدارم تویی
هر که پیدا می شود از دور پندارم تویی
آن که جان می بازد و سر درنمی آری منم
وان که خون می ریزد و سر برنمی آرم تویی
گر تلف شد جان چه باک این بس که جانان منی
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۵
من به پیش خویش می پنداشتم یارم توئی
آزمایش کردمت یارم نیی بارم توئی
کرده ای روز مرا صد باره از شب تیره تر
خود غلط می گفتمت شمع شب تارم توئی
هر چه می خواهی به آزار دل من سعی کن
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۵۵ - عزم رزم فرمودن ح – قاسم و گفتگوی او با عروس
بگفتم مگر غمگسارم تویی
پناه از بد روزگارم تویی