گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۳

 

تا دست به زلف یار بردیم

صبر از دل بی قرار بردیم

سیم و زر و جان و سر بر آن در

هر چار به اختیار بردیم

جانها کردیم در سر تیغ

[...]

کمال خجندی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱

 

رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم

داغ دل بلا جو زین لاله زار بردیم

بزم وصال دیده با داغ هجر رفتیم

از گلشنی چنین خوش این یادگار بردیم

گسترده دام همت بر وعده ی همایی

[...]

بابافغانی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲

 

تا نام جمال یار بردیم

رنگ از رخ لاله زار بردیم

زآیینهٔ دل به سیل گریه

عالم عالم غبار بردیم

تا کشتهٔ غمزهٔ تو گشتیم

[...]

عرفی
 
 
sunny dark_mode