گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

چون چشم خوشت مست و خرابی باشد

تابنده چو رویت آفتابی باشد

ای دوست رخ تو دیده ام دوش به خواب

روشن تر از این خواب چه خوابی باشد

جهان ملک خاتون
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

هر خطایی که سزاوار عتابی باشد

عفو فرما که تو را نیز صوابی باشد

اگر از گریهٔ غم آن بَرَد چشم مرا

هیچ غم نیست گرش پیش تو آبی باشد

پردهٔ ما بدرد فکر جنون تا که تو را

[...]

خیالی بخارایی