گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۴

 

ای تو نکرده جز جفا آن چه نکرده‌ای بکن

تیغ بکش به خون ما آن چه نکرده‌ای بکن

ای زده عقل و راه دین خواهی اگر متاع جان

بی خبر از درم درا آن چه نکرده‌ای بکن

چند به منتم کشی کز ستمت نکشته‌ام

[...]

محتشم کاشانی