بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۳۷ - در اسرار حکایت شمع و پروانه
خوب اگر خواهی ندانم عشق چیست
من همی دانم که کس غیر از تونیست
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۳۸ - فی التنبیه
تو را دیگر از زندگی بهره نیست
دگر جد وجهد تو از بهر چیست
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۴۹ - درشکایت
دو جو در دلش رحم وانصاف نیست
ندانم چنین کینه جوبهر چیست
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۵۱ - مناجات
خدایا خدائی به غیر از تونیست
اگر هست ملکش کجا هست وکیست
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۵۳ - مناجات
توئی معنی هست وغیر از تونیست
اگرهست اندرکجا هست وکیست
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۱ - نصایح
عقل حیران است در ذاتش که چیست
هر چه هست او هست جز او هیچ نیست
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۲ - نصایح
خانه گر خواهی خریدن بهر زیست
باید اول بنگری همسایه کیست
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۷ - در شفقت با همسایه
اگر خانه می خواهی از بهر زیست
در اول نگه کن که همسایه کیست
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۱۲ - در نصیحت
بکن فرش از خاک اگر فرش نیست
کسی کو نشد فرشش از خاک کیست
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۱۲ - در نصیحت
پی خوردن آبت ار کاسه نیست
تو را داده یزدان دوکف بهر چیست
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۲۶ - در رنجش از اهل زمانه
در این خلق یک ذره انصاف نیست
اگر هست با من بگوئید کیست
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۳۸ - در ادای سخن گوید
سخن تا نگوئی تومعلوم نیست
که از فضل ودانش تو را بهره چیست
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲ - ورود حضرت ابی عبدالله علیه السلام به زمین کربلا و خطبهٔ آن حضرت در شب عاشورا و تفرّق لشگر
زنده، بیجان، کی تواند کرد زیست؟
زندگی را بیتو خون باید گریست
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲۸ - رفتن ذو الجناح به خیمه گاه و قصّه حضرت شهربانو
ذوالجناحا فاش بر گو حال چیست؟
ارغوانی کاکلت از خون کیست؟
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۳۷ - واقعهٔ دیر و اسلام آوردن راهب
گفت: الله این گرامی سر ز کیست؟
رفته بر نوک سنان از بهر چیست؟
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۴۰ - ذکر ورود اهل بیت رسالت به مدینهٔ طیبه
فاش بر گوئید باللّه حال چیست؟
این فغان و شور و غوغا بهر کیست؟
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷ - در تهنیت عید رمضان
ای ترک بگو چاره ام اندر پی می چیست
خواهم که مریض افتم و تدبیر جز این نیست
آنگاه ببینیم که دارنده می کیست
بگرفته که بیمارم و نوشم که مداویست
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۷ - وله
دخترک گفت پسر را که ناز ز چیست
آنچه اندر قصبِ توست مگر با من نیست
مر ترا کس ندهد ره چو رسد سال به بیست
خود مرا عاشق در بیست فزونتر ز دویست
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۸ - در شهادت عابس بن شبیب شاکری
الغرض میکشت ده ده بیست بیست
تا بخاک افکند افزون از دویست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۹ - الاحوال
اگر آگه شوی ز احوال کان چیست
یقین دانی که غیر از موهبت نیست