گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۳۷ - در اسرار حکایت شمع و پروانه

 

خوب اگر خواهی ندانم عشق چیست

من همی دانم که کس غیر از تونیست

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۳۸ - فی التنبیه

 

تو را دیگر از زندگی بهره نیست

دگر جد وجهد تو از بهر چیست

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۴۹ - درشکایت

 

دو جو در دلش رحم وانصاف نیست

ندانم چنین کینه جوبهر چیست

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۵۱ - مناجات

 

خدایا خدائی به غیر از تونیست

اگر هست ملکش کجا هست وکیست

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۵۳ - مناجات

 

توئی معنی هست وغیر از تونیست

اگرهست اندرکجا هست وکیست

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۱ - نصایح

 

عقل حیران است در ذاتش که چیست

هر چه هست او هست جز او هیچ نیست

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۲ - نصایح

 

خانه گر خواهی خریدن بهر زیست

باید اول بنگری همسایه کیست

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۷ - در شفقت با همسایه

 

اگر خانه می خواهی از بهر زیست

در اول نگه کن که همسایه کیست

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۱۲ - در نصیحت

 

بکن فرش از خاک اگر فرش نیست

کسی کو نشد فرشش از خاک کیست

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۱۲ - در نصیحت

 

پی خوردن آبت ار کاسه نیست

تو را داده یزدان دوکف بهر چیست

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۲۶ - در رنجش از اهل زمانه

 

در این خلق یک ذره انصاف نیست

اگر هست با من بگوئید کیست

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۳۸ - در ادای سخن گوید

 

سخن تا نگوئی تومعلوم نیست

که از فضل ودانش تو را بهره چیست

بلند اقبال
 

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۳۷ - واقعهٔ دیر و اسلام آوردن راهب

 

گفت: الله این گرامی سر ز کیست؟

رفته بر نوک سنان از بهر چیست؟

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۴۰ - ذکر ورود اهل بیت رسالت به مدینهٔ طیبه

 

فاش بر گوئید باللّه حال چیست؟

این فغان و شور و غوغا بهر کیست؟

نیر تبریزی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷ - در تهنیت عید رمضان

 

ای ترک بگو چاره ام اندر پی می چیست

خواهم که مریض افتم و تدبیر جز این نیست

آنگاه ببینیم که دارنده می کیست

بگرفته که بیمارم و نوشم که مداویست

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۷ - وله

 

دخترک گفت پسر را که ناز ز چیست

آنچه اندر قصبِ توست مگر با من نیست

مر ترا کس ندهد ره چو رسد سال به بیست

خود مرا عاشق در بیست فزون‌تر ز دویست

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۸ - در شهادت عابس بن شبیب شاکری

 

الغرض میکشت ده ده بیست بیست

تا بخاک افکند افزون از دویست

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۹ - الاحوال

 

اگر آگه شوی ز احوال کان چیست

یقین دانی که غیر از موهبت نیست

صفی علیشاه
 
 
۱
۸۱
۸۲
۸۳
۸۴
۸۵
۹۹