گنجور

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۷

 

رشته ها بر گردنم ای زلف یار آویختی

فتنه کردی ای نگاه مست خونم ریختی

منتی بر گردنم داری تو ای زلف دو تا

کز همه زنجیر مویان رشته ام بگسیختی

میبری نام رقیبان بر لب شیرین چرا

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۸

 

رخش به عزم جدل انگیختی

گرد عزا بر رخ ما ریختی

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۸

 

خاک به خون بدن آمیختی

خاک سیه بر سر ما بیختی

صفایی جندقی
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۸ - قل هوالله احد

 

صد ملل از ملتی انگیختی

بر حصار خود شبیخون ریختی

اقبال لاهوری
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - نتیجهٔ ظلم

 

روز و شبان فتنه برانگیختی

با خودی و غیر درآویختی

صغیر اصفهانی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - گره گشای

 

هر چه در غربال دیدی، بیختی

هم عسل، هم شوربا را ریختی

پروین اعتصامی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode