گنجور

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۳) حکایت سلیمان و طلب کردن کوزه

 

سلیمان کوزهٔ می‌خواست روزی

که تا آبی خورد بی هیچ سوزی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۷) حکایت شیخ یحیی معاذ با بایزید رحمهما الله

 

اگر تو مستِ عشق دلفروزی

بیک فرمان بمیری و بسوزی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

زهی فرصت که درعالم فروزی

به آه بی دلی عالم بسوزی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

ترا چون نیست روزی چند سوزی

که نتوان شد برون از پیش روزی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱ - المقاله الحادی عشر

 

از آنت گر بود یک ذره روزی

ز شوق ذره دیگر بسوزی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون

 

به طیبت کردن ار شمعی فروزی

از آن طیبت چو شمعی هم تو سوزی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

میان دربست بر کین شاه خوزی

خزانه در گشاد و داد روزی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۳ - دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو به روم

 

ازان روغن بشکلی میفروزی

که شمع آسمان را می بسوزی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

وگر تو زارزوی من بسوزی

ز من روزی نخواهی یافت روزی

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید

 

غنیمت دان که در اینجا دو روزی

مثال عاشقان سازی بسوزی

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۴ - در اعیان جان و در اعیان آن فرماید

 

طبیعت زنده زو اینجا دو روزی

فتاده اندرو سازی و سوزی

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره

 

وصال اینجاست میبینم دو روزی

همی آورد میسازی و سوزی

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳ - هم در صفات دل گوید و خطاب بنده حق را عزّ و جل

 

نگردی پاک تا اینجا نسوزی

سزد گر نور عشقی بر فروزی

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید

 

فتادستی و هم در وی بسوزی

هم ازخود آتشی در خود فروزی

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

تو خوش میدار ایشان را دو روزی

که ایشانند هر ساعت بسوزی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۰
sunny dark_mode