گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۹۳

 

بسوزد تر و خشک‌ونزدیک‌ودور

چه مرغ‌ و چه ماهی چه مار و چه مور

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » اینک منظومهٔ سی ‌روزهٔ آذ‌ر پاد مارسپندان

 

در «‌اشتاد» روز اسب و گاو و ستور

به گشن افگنی مایه گیرند و زور

ملک‌الشعرا بهار
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۷

 

ای غافل نشناخته زنگی از حور

وز جهل نداده فرق ظلمت از نور

عالم همه پر صدا ولی گوش تو کر

دنیا همه با ضیا ولی چشم تو کور

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۸ - در انتقاد از دادگستری

 

این خانه ویرانه که تا نفخه صور

چون جغد کند در آن نشیمن منصور

عدلیه بود به اسم و ظلمیه به رسم

بر عکس نهند نام زنگی کافور

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سروده‌ها » شمارهٔ ۷ - ایران - اسلام

 

نیست چون سَلم اگر خائن و دشمن چون تور

ایرجِ ایران، زیشان ز چه آمد مقهور

الله الله چه شد آن غیرتِ کشوادِ غیور

قارنا ساما دیگر ز چه خفتند به گور

فرخی یزدی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳ - وصیت دَیِوکَس به فرزند خود

 

ز خود دور کن جهل و کبر و غرور

ز کردار اهریمنی باش دور

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۹ - بر تخت نشستن آزید هاک پادشاه ماد

 

چوشد چند فرسنگ از شهردور

بدیدی یکی شیر نر با غرور

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۱۰ - خواب دیدن آژید هاک و تعبیر آن

 

بگفتند : گوچیسث کبر و غرور

چرا گشته ای از خداوند دور

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۶ - کندن ترعه بفرمان داریوش

 

بکندند ترعه به تدبیر و زور

ز دریا بدریا ببرد آب شور

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۶ - کندن ترعه بفرمان داریوش

 

منم داریوشی که از مهر هور

کنم چشم اهریمن از نور کور

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۹ - اردو کشی بمقدونیه و یونان

 

چو سردار بحری بیامد حضور

مقاپیش گفتا ورا با سرور

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۰ - عاشق شدن دختر داریوش بر مردونیه، سردار جوان ایرانی

 

بگفتا در این نیمه شب چیست هور

که داد چنین آه و افغان و شور

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۱ - سخنان داریوش بزرگ

 

اگر شهربانی زند حرف زور

همان گه کنم زنده اورا بگور

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۱ - سخنان داریوش بزرگ

 

دلی شاد و خندان سری پرسرور

جمالش منور بدی همچو هور

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۱ - سخنان داریوش بزرگ

 

نموده است روشن جهان را بنور

تو گوئی ببالاست جشن و سرور

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۱ - سخنان داریوش بزرگ

 

بسازد خیابان هم از شمع و نور

که از نور طالع شود روی حور

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار

 

تو شمشیر و خنجر بینداز دور

پیاده شو از اسب خود بی غرور

افسرالملوک عاملی
 
 
۱
۱۹۰
۱۹۱
۱۹۲
۱۹۳
۱۹۴
sunny dark_mode