گنجور

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۲ - آمدن بیژن و آوردن برزوی رستم زال را قسمت اول

 

به نزدیک خویشان و فرزند من

همان نامور خویش و پیوند من

محمد کوسج
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۹

 

گر جدا سازی بتیغ جور بند از بند من

از تو قطعا نگسلد سر رشته پیوند من

تلخ کامم، زان لب شیرین کرم کن خنده ای

چیست چندین زهر چشم؟ ای شوخ شکر خند من

غمزه خونخواره ات را گر سر عاشق کشیست

[...]

هلالی جغتایی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۳

 

به استغنات میرم سرو استغنا بلند من

که خوش راضیست از تو جان استغنا پسند من

سرت گردم به رقص آور دلم را گرم سویم بین

که نیک است از برای چشم بد دود سپند من

من این تار نگه را حلقه حلقه می‌کنم اما

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۵ - حکایت

 

گفت تویی قابل پیوند من

هست سزاوار تو فرزند من

وحشی بافقی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۳۰

 

نبندد دشمن آتش زبان طرف از گزند من

به فریاد آورد دریای آتش را سپند من

نهالی بود استغنا، زمین گیر گرانجانی

به اندک فرصتی سروی شد از طبع بلند من

به روی دوزخ خونگرم حرف سرد می گوید

[...]

صائب تبریزی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۲ - دنباله صحبت مرغ با جفت خود

 

ور گرفتم تخت آمد بند من

گشت محکم عقده ی آوند من

ملا احمد نراقی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۴

 

نیش غم تو نوش جان حنظل عشق قند من

میل خوشی نمیکند خاطر دردمند من

خط چو نبات خضر شد بر لب نوشخند تو

وه که بمصر میرود تحفه نبات و قند من

زلف تو هر طرف کشان دل بقفای او دوان

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode