گنجور

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷

 

جزین نیز هر چیز کاندر خورد

ببیند ز من مهتر پر خرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۸

 

که چون بودی ای پهلو راد مرد

بدین راه دشوار با باد و گرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۹

 

عقاب از بر ترگ او نگذرد

سران جهان را بکس نشمرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۰

 

وزان شارستان شان به دل نگذرد

کس از یادکردن سخن نشمرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۱

 

شب و روز باشد که می‌بگذرد

دم چرخ بر ما همی بشمرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۱

 

همی دم زدن بر تو بر بشمرد

هم او برفرازد هم او بشکرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۱

 

کسی دیگر از رنج ما برخورد

نپاید برو نیز و هم بگذرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۱

 

به پیر و جوان یک به یک ننگرد

شکاری که پیش آیدش بشکرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۱

 

ازین در درآید بدان بگذرد

زمانه برو دم همی بشمرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۱

 

بدو گفت شاه ای جوانمرد گرد

یک امروز نیزت بباید سپرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۱

 

یکی برگراییدش اندر نبرد

که از تیر و ژوپین برآورد گرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۱

 

چنان شد که مرد اندر آمد به مرد

برانگیخت زال اسپ و برخاست گرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۱

 

هر آن کس که با او بجوید نبرد

کند جامه مادر برو لاژورد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۱

 

ز شیران نزاید چنین نیز گرد

چه گرد از نهنگانش باید شمرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۷

 

یکی لشکر از کوه تا کوه مرد

زمین قیرگون و هوا لاژورد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۷

 

شب و روز با رستم شیرمرد

همی کرد شادی و هم باده خورد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱

 

هنوز آهنی نیست زنگار خورد

که رخشنده دشوار شایدش کرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۳

 

شماساس و دیگر خزروان گرد

ز لشکر سواران بدیشان سپرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۳

 

خبر شد که سام نریمان بمرد

همی دخمه سازد ورا زال گرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۴

 

ببینند پیدا ز من دستبُرد

جز از من کسی را نخوانند گُرد

فردوسی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۳۵۵
sunny dark_mode