گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۸ - در هجاء خمخانه و مدح میر نصر بن ابراهیم

 

خر سر خمخانه را لبیشه کنم لب

تا کنم از روی تیشه چون لب ارنب

وانگهش آرم برون بشعبده بازی

ارنبکی ارنب رنود ملقب

باز سرش بشکنم بسنگ هجا خرد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم

 

همه مردند ولیکن چو زنان قبه بسوی

سر این طایفه خر پسر بوالخطاب

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم

 

کویم از سفره او گرچه نگویم که نه . . . اد

نان خائیده برون کرد و درانداخت لعاب

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم

 

. . . ن او مر . . . س سربت را استاد آمد

بگه خوردن حمدان چو دو سه خورد شراب

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم

 

تاج برهان اجل کرده ورا خشک سپوز

چو لحافی را گفتی که همی گاد غراب

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم

 

بنجا را شده و حجره یکرو کرده

بدم نان بکشان رفته کشان . . . ن بشتاب

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم

 

مرد خواهد که بگیرد بشب تاری در

تا کی و چند به . . . ون در زندش قاب قاب

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم

 

خر کل گوزی پر سیفک چنگی تازد

تا بشهباز نگاهی نکند خر بصواب

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم

 

جامه چینی او را نه چگونه است و نه چون

همه را چام شرابست ورا جام سراب

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم

 

زبری را بفتادن ز بلندی خطر است

زیرکی ورزد وزیری کند آن حکمت باب

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم

 

باد در . . . ون ندیمان تو دم ذقنم

سر هر موئی بر ایر خری بسته طناب

سوزنی سمرقندی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۳۷ - در مدح ابوالمعالی امین الملک گوید

 

ای داده روی تو دل غمناک را طرب

از عجب دور باش که باشد ز تو عجب

اندر غم فراق تو جانم به لب رسید

تا با تو در وصال تو لب بر نهم به لب

بس شب که تابه روز دلم بی قرار بود

[...]

قوامی رازی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱

 

خه‌خه به نام ایزد آن روی کیست یارب

آن سحر چشم و آن رخ آن زلف و خال و آن لب

در وصف حسن آن لب ناهید چنگ مطرب

بر چرخ حسن آن رخ خورشید برج کوکب

مسرور عیش او را این عیش عادتی غم

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در مدح صاحب ناصرالدین طاهر

 

گشت از دل من قرار غایب

کارم نشود به از نوایب

دل دم‌خور و دل‌فریب شادان

غم حاضر و غمگسار غایب

بر ضعف تنم قضا موکل

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳ - در طلب شراب گوید

 

میر حیدر ایا که خیزد جود

از کف تو چو از شراب طرب

دوستت انوری که نگشاید

جز به یادت ز دوستداری لب

سه شبانروز شد که از مستی

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴ - ایضا شراب خواهد

 

من و نگار من امروز هر دو رگ زده‌ایم

من از حرارت عشق و وی از حرارت تب

بزرگ بارخدایی کنی و بفرستی

ورا شراب عناب و مرا شراب عنب

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵ - مطایبه

 

دستار خوان بود ز دو گز کم به روستا

در وی نهند ده کدوی تر نه بس عجب

لیکن عجب ز خواجه از آن آیدم همی

کو بر کدوی خشک نهد بیست گز قصب

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶ - در شکایت زمان و حبس مجدالدین ابوالحسن عمرانی

 

گرچه در دور تو ای دریادل کان دستگاه

مدتی گرگان شبان بودند و دزدان محتسب

واندرین دوران که انصاف تو روی اندر کشید

فتنها شد ذوشجون و قصدها شد منشعب

سایه مفکن بر حدیث انقلابی کاوفتاد

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - قصیده

 

ای بیش ز رفعت و مناصب

بر تر ز مدارج و مراتب

کان بخش قوام دولت و دین

کت بنده سزد هزار صاحب

فهرست معالی و معانی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الحادی عشر - فی السیاح و المعمی

 

آن چسیت چورخساره عشاق مذهب؟

مجلس بوی آراسته و بزم مرتب

تابنده چو ما هست و درخشنده چو خورشید

رخشنده چو برق است و نماینده چو کوکب

روح است گه نازش و سرمایه او چشم

[...]

حمیدالدین بلخی
 
 
۱
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۱۰۵
sunny dark_mode