گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱ - سیدجان

 

سرو و صنوبر شد خجل از قامت زیبای او

آشفته سنبل با سمن از زلف عنبرسای او

یک سو دریده پیرهن گل از گل رویش نگر

خون بسته در دل غنچه را دیگر طرف سودای او

در دل هوای عشق او داغست چون من لاله هم

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

برد دلم را ز ره زلف سمن‌سای او

کرد شهید نگه نرگس شهلای او

گشته به هم توأمان از خط کلک ازل

دست من و دامنش فرق من و پای او!

کی بود اندر زمین در خور او مسکنی؟!

[...]

طغرل احراری
 

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۰ - در حقیقت شعر و اصلاح ادبیات اسلامیه

 

ای ز پا افتاده ی صهبای او

صبح تو از مشرق مینای او

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۳۲ - عرض حال مصنف بحضور رحمة للعالمین

 

شل ز برفاب عجم اعضای او

سرد تر از اشک او صهبای او

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۵ - خطاب به اقوام سرحد

 

در مکان و لامکان غوغای او

نه سپهر آواره در پهنای او

اقبال لاهوری
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۲

 

خورد تکان جملۀ اعضایِ او

از نُکِ سر تا به نُکِ پای او

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

دید به گِل رفته فرو پای او

شورشی افتاده بر اعضای او

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۰ - در حال تب

 

مغز من اقلیم دانش‌، فکرتم بیدای او

سینه دریای هنر، دل گوهر یکتای او

شعر من انگیخته موجیست از دریای ذوق

من شناور چون نهنگان بر سر دریای او

اژدهای خامه‌ام در خوردن فرعون جهل

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۱ - فغان از این جهان

 

فغان از این جهان و ابتلای او

که مانده‌ام عجیب در بلای او

بسان دانه خرد گشت پیکرم

ازین بزرگ سنگ آسیای او

غنا و شادیش به جای دیگران

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۲ - جغد جنگ

 

فغان ز جغد جنگ و مرغوای او

که تا ابد بریده باد نای او

بریده باد نای او و تا ابد

گسسته و شکسته پر و پای او

ز من بریده یار آشنای من

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » اهلا و سهلا

 

گو هنوز آن بستگی‌های دل

نگشوده از پای او

وآن کنج ویران است مأوای دل

رنج است کالای او

دلبر ندارد هیچ پروای دل

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - بنای تخت‌جمشید

 

بود یکی گنج هنرهای او

دیگر گنج خرد و رای او

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۶ - به یاد عشقی

 

از او ناسزاوارتر جای او

همی خوست گیرد به یاسای او

ملک‌الشعرا بهار
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن کامبوجیه پسر کورش

 

زبس خوبی و همت و رای او

همه سرنهادند برپای او

افسرالملوک عاملی
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱