غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الحسن علی الاکبر سلام الله علیه » شمارهٔ ۴ - أیضاً فی رثائه علیه السلام عن لسان امه
تو بر سر نی دلیل راهی
بلاله روئی چه شمع و ماهی
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۱ - دیدم صنمی
دیدم صنمی سرو قد و روی چو ماهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۱ - دیدم صنمی
افکند به رخسار چو مه زلف سیاهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۱ - دیدم صنمی
ور گویم گل، پیش تو گل همچو گیاهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۱ - دیدم صنمی
صد بار گداییش به از منصب شاهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹
ای کمانابرو به عاشق کن ترحم گاه گاهی
ور نه روزی بر جهد از قلب مسکین تیر آهی
آفتابا از عطوفت، بخش بر جانها فروغی
پادشاها از ترحم، کن به درویشان نگاهی
گر گنه باشد که مردم برندارند از تو دیده
[...]
ملکالشعرا بهار » مسمطات » در منقبت حضرت حجة (ع)
قاعده پرداز کارگاه الهی
راز جهان را دلش خبیرکماهی
جاهش برتر ز حد لایتناهی
فکربه کنه جلال و قدرش واهی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۹ - تمثیل
دارم افسانهای ز «درگاهی»
شاهکاریست بشنو ار خواهی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۳ - تغییر زندان
بار دیگر به دور «درگاهی»
از سر دشمنی و بدخواهی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۹ - در فایدهٔ علوم
گرتو علم از برای آن خواهی
که بدان قدر دوستان کاهی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد
تو امیری و صاحب جاهی
چاکر صادق شهنشاهی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق
اینت دژخیمی و دژآگاهی
اینت نامردمی و بدخواهی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری
کند از قدرت شهنشاهی
کارهایی غلط چو درگاهی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری
اندربن چند سال گمراهی
ز آیرم دزد و سفله درگاهی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۲ - گفتار دهم در صفت زن گوید
ای که اصلاح کار زن خواهی
بیسبب عمر خوبشتن کاهی
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۳
گفت دانا پدری با پسر از آگاهی
آن بیابی که برای دگران میخواهی
راست رو باش چو ماهی که خوری آب زلال
نه چو خرچنگ خوری آب گل از کجراهی
آخر کار اگر چاره نباشد جز مرک
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳
زد روز ازل مشیت اللهی
بر نام حسین کوس شاهنشاهی
زان سرکه میانهٔ حسین است و خدا
کس را نبود غیرخدا آگاهی
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲
زنهار مکن به حق خود کوتاهی
خوش خواه برای خلق از آگاهی
زیرا که برای خویشتن خواستهئی
آنرا که برای دیگران میخواهی