وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۰ - در بیان چگونگی عشق و آغاز کندن بیستون به نیروی محبت
چنان کان دلربا بود آنچنان کرد
هر آنچ از سنگ نتوان کرد آن کرد
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۸ - در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون
هجوم خلق و عشق بت چنان کرد
که دورم عاقبت از خانمان کرد
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - این ترکیب موحدانه در دارالسلطنه لاهور در فصل گل و بهار در اوان سرمستی ها در تعریف خرمی عالم مذیل به نام نامی صاحبی ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان در استدعای صحبت ایشان گفته شده
می آن نکند با تو که عشق تو به جان کرد
غم با دلم آن کرد که با باغ خزان کرد
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸
با آن رخ شکفته چون عزم گلستان کرد
در زیر بال بلبل گل روی خودنهان کرد
مانند شیشه می بی گریه پیش ساقی
حرفی نمی توانم از درد دل بیان کرد
آنجا که طبع یابد لذت ز گوشه گیری
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲
بعهد جور تو دل ترک آه و افغان کرد
بجرم بی اثری ناله را بزندان کرد
درون سینه بذوقی نشست ناوک او
که ناله را ز برون آمدن پشیمان کرد
بهوش باش دلا آه شعله ناک مکش
[...]
کلیم » دیوان اشعار » ترجیعات و ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ساقی نامه
خون در قدح باده کشان گر رمضان کرد
عید آمد ودر کاسه تقوی به از آن کرد
ساقی نه چنان تن بادا داد که مستان
یکشب بتوانند قضای رمضان کرد
خم گرچه بسی دست نشان همچو سبو داشت
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن
کسی کز آستانش سرگران کرد
بر آن سر گردنش کار سنان کرد
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - داستان سرکوبی و قتل ججهار سنکهه بندئله به سرداری اورنگ زیب پسر شاه جهان که بعد از وی بسلطنت نشست
سخن را بسکه توصیفش روان کرد
ورق را در سفینه بادبان کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۸
یاد باد آن بی حقیقت را که یاد ما نکرد
بر فلک شد دود آه ما و سر بالا نکرد
بوسه ها پیچید در مکتوب بهر دیگران
وز تریها نامه خشکی به ما انشا نکرد
گرچه آمد نخلش از دست دعای ما به بار
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵۳
رخنه هایی که مرا در جگر آن مژگان کرد
زرهی نیست که بتوان به قبا پنهان کرد
این طراوت که گل روی ترا داده خدا
می تواند نفس سوخته را ریحان کرد
گوی خورشید به خون دست ز آسایش شست
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵۴
حسن روزی که صف آرایی آن مژگان کرد
صف محشر علم شهرت خود پنهان کرد
پیش ازین گر به شکر پسته نهان می کردند
لب نو خط تو در پسته شکر پنهان کرد
نیست ممکن که دگر قامت خود راست کند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷۸
نمی توان ز کرم منع باده خواران کرد
به دست بسته سبو هرچه داشت احسان کرد
امید هست ترا مهربان ما سازد
همان که آتش سوزنده را گلستان کرد
خط تو بر ورق آفتاب حکم نوشت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷۹
شکوفه مغز شعور مرا پریشان کرد
فروغ لاله سر توبه را چراغان کرد
گسسته بود اگر عقد خوشدلی یک چند
بهار، منتظم از رشته های باران کرد
ز غصه هر گره مشکلی که دلها داشت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۳
خرم کسی که قصر اقامت بنا نکرد
رفت از میان چو گل کمر خویش وا نکرد
چندان که تاختیم به دنبال عمر را
این آهوی رمیده نظر برقفا نکرد
جز من که راه عشق به تسلیم می روم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷۰
رخسار ترا خط نتوانست نهان کرد
بی پرده تر این آینه را آینه دان کرد
می شد به شکر پسته ازین پیش حصاری
شکر لب نو خط تودر پسته نهان کرد
رفتار تو از آب روان گرد بر آورد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶۱
سودای عشق ما را بی نام وبی نشان کرد
از ما چه می توان بردباماچه می توان کرد
از خواب غفلت ما در سنگ چون شرر ماند
شوقی که کوهها را ابر سبک عنان کرد
امید خانه سازی از عاشقان مدارید
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲۱
کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد؟
رنگ شکسته راز دلم برملا نکرد
تنها نبرد جلوه او شمع را ز جای
سرزنده ای نماند که بی دست و پا نکرد
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » ایام چهره خراشیدن صفحات به ناخن قلم - و هنگام سیه پوش گردیدن ابیات به نیل ماتم
تا چرخ، بحر جنگ و جدل را بنا نکرد
عباس را به آب فرات آشنا نکرد
مشکی که بهر تشنه لبان خواست پر کند
از کف به موج خیز مخالف رها نکرد
غیر از عدو که بر سر او تاخت در فرات
[...]