×
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۲
چرا درد مرا درمان نباشد
چرا جان مرا جانان نباشد
ز روز وصلت ای سلطان خوبان
سر ما را چرا سامان نباشد
ز حد بگذشت درد اشتیاقت
[...]
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۹ - پشیمان شدن شیرین و رفتن عقب خسرو و مجلس نهادن
گهی گفتی خود این آسان نباشد
ولی خود کرده را درمان نباشد
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹۵ - نامه نوشتن پیغمبر صلی الله علیه و سلم به پرویز
چو خود کردم، مرا تاوان نباشد
بلی خود کرده را درمان نباشد
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۸ - رسول فرستادن شمع نور را بسوی پروانه
که گر روی تو پشتیبان نباشد
فروغ کار من چندان نباشد
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۶
کسی کورا غم جانان نباشد
همان بهتر که اورا جان نباشد
ببزم وصل جانان ره کسی برد
که در قید جهان و جان نباشد
بعشقت کافر آمد هرکه او را
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳
چه باشد تن گر او را جان نباشد
چه باشد جان اگر جانان نباشد
عزیزی چون تو ای یوسف شمایل
نه در مصر و نه در کنعان نباشد
مکش منت ز خضر و آب حیوان
[...]
۱
۲