گنجور

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱ - مسافر همدان

 

مسافری که به رخ اشک حسرتم بدواند

دلم تحمل بار فراق او نتواند

در آتشم بنشاند چو با کسان بنشیند

کنار من ننشیند که آتشم بنشاند

چه جوی خون که براند ز دیده دل‌شدگان را

[...]

شهریار
 
 
۱
۱۱۲
۱۱۳
۱۱۴
sunny dark_mode