گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفه‌شناسی

 

سخنی پخته و درست و تمام

بهتر از صدهزار گفتهٔ خام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۸ - داستان رفیق بی‌وجدان

 

ای بسا کارها که در اسلام

مرتکب می‌شوند و نیست حرام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۸ - داستان رفیق بی‌وجدان

 

وی بسا چیزهاکه در اسلام

هست کاری قبیح و فعل حرام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۷ - غزل در بیان مذهب نوخاستگان

 

لیک شد خلع از شئون نظام

بعد از آن حبس شد سه‌سال تمام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۴ - آخر سال

 

گر سلامت رهم ز پنجهٔ دام

چون کشم‌سر ز شصت‌خون‌آشام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۹ - حکایت جود و بخشش محمود

 

پدرش را کس از بدی اندام

نخرید آن زمان که بود غلام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۶ - در مذمت ظلم و ظالم

 

وان که از عدل و راستی و نظام

بود بیرون‌، دراوفتاد از بام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۵ - ملاقات دوم با آیرم

 

این نویسندگان که بردی نام

همه با هم مناسبند تمام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۵ - ملاقات دوم با آیرم

 

گفتم ای نیک‌بین خوش‌فرجام

کار شد دیر و قصه گشت تمام

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲۸۰
۲۸۱
۲۸۲
۲۸۳
۲۸۴
۲۸۹
sunny dark_mode