ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد
شمهای ز ابتلا و بد حالی
رفتن یزد و کیسهٔ خالی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۱ - حکایت احمد شاه قاجار و مال اندوختن او
پیل زوری و تیز چنگالی
نکند چارهٔ بد اقبالی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم
جیب یک شهر میشود خالی
تاکه قصری بنا شود عالی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۵ - خطاب به دروغگویان مصلح نما
جیب مردم ز سیم و زر خالی
پر زرانبار حضرت عالی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۳ - شرح ملاقات آیرم رئیس شهربانی
خواستم زود مرد دلالی
کارپرداز و پاچه ورمالی
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۹
بخیال ماه رویت بودم ز ضعف حالی
که ز ماه نو به خاطر برسد تو را خیالی
حرکات چشم مست و خط سبزت این نماید
که بسبزه زار جنت بچمد همی غزالی
برخت ز خط و خالت بنوشته کلک قدرت
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰ - در تهنیت عید مولود
نمیگشتم ار بنده زین نکته غالی
خدایش همی خواندم از بی مثالی
زهی ذوالجلالی که از ذوالجلالی
چو حیدر مقیم مقامی است عالی
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۶ - غدیریه در مدح یعسوب الدین امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
علی ایکه ذات پاکت زده کوس بیمثالی
ملکوت را تو مالک جبروت را تو والی
بتو زیبد و بس اینهم که خدات خوانده غالی
سر هر کسی نیز زد بکلاه ذوالجلالی
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۷ - غدیریه در مدح زوج بتول ابن عم رسول علی علیهالسلام
از وجه هویت بین نی نسبت تمثالی
وجه علی اعلی وجه علی عالی
ای موسی بن عمران جای تو کنون خالی
تا کام دلت یابی از آن ولی والی
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۲ - در هجو خلخالی
در ده: سگ زشتی بود، موریخته و لاغر
پیوسته دم اندر پا، پژمرده سر و یالی
چندی سوی شهر آمد، از شدت بی قوتی
اشکم ز عزا برهاند، تا ماند در آنسالی
ناگاه چه باز آمد، دیدند که گردیده
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۴ - دیده و دل
نه میپرسیدم از هجر و وصالی
نه آگه بودم از نقص و کمالی
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۹ - گل خودرو
چه بودستیم جز خواب و خیالی
که گیرد گردن ما را وبالی